سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
[ و ابو جحیفه گوید از امیر المؤمنین ( ع ) شنیدم که مى‏گفت : ] نخست درجه از جهاد که از آن باز مى‏مانید ، جهاد با دستهاتان بود ، پس جهاد با زبان ، سپس جهاد با دلهاتان ، و آن که به دل کار نیکى را نستاید و کار زشت او را ناخوش نیاید ، طبیعتش دگرگون شود چنانکه پستى وى بلند شود و بلندیش سرنگون زشتیهایش آشکار و نیکوییهایش ناپدیدار . [نهج البلاغه]
 
امروز: سه شنبه 04 تیر 10

از خدا خواستم تا دردهایم را از من بگیرد،
خدا گفت: نه!
رها کردن کار توست. تو باید از آنها دست بکشی
.
از خدا خواستم تا شکیبایی ام بخشد،

خدا گفت: نه!
شکیبایی زاده رنج و سختی است
.
شکیبایی بخشیدنی نیست، به دست آوردنی است
.
از خدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد،

خدا گفت: نه!
من به تو نعمت و برکت دادم، حال با توست که سعادت را فراچنگ آوری
.
از خدا خواستم تا از رنج هایم بکاهد،

خدا گفت: نه!
رنج و سختی ، تو را از دنیا دورتر و دورتر، و به من نزدیکتر و نزدیکتر می کند
.
از خدا خواستم تا روحم را تعالی بخشد،

خدا گفت: نه!
بایسته آن است که تو خود سر برآوری و ببالی اما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند و پر ثمر شوی
.
من هر چیزی را که به گمانم در زندگی لذت می آفریند از خدا خواستم و باز گفت: نه
.
من به تو زندگی خواهم داد، تا تو خود از هر چیزی لذتی به کف آری
.
از خدا خواستم یاری ام دهد تا دیگران را دوست بدارم، همانگونه که آنها مرا دوست دارند
.
و خدا گفت: آه، سرانجام چیزی خواستی تا من اجابت کنم


 نوشته شده توسط میثاق در جمعه 85/6/3 و ساعت 4:24 صبح | نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 47
مجموع بازدیدها: 46314
فهرست موضوعی یادداشت ها
جستجو در صفحه

خبر نامه