سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
مجلس دانش، باغ بهشت است . [امام علی علیه السلام]
 
امروز: شنبه 103 آذر 10

* قلب دختر از عشق بود ٬ پاهایش از استواری و دست هایش از دعا . اما شیطان از عشق و
استواری و دعا متنفر بود . پس کیسه شرارتش را گشود و محکم ترین ریسمانش را به در
کشید . ریسمان نا امیدی را .
ناامیدی را دور زندگی دختر پیچید ٬ دور قلب و استواری و دعاهایش . ناامیدی پیله ای شد و
دختر ٬ کرم کوچک ناتوانی .
خدا فرشته های امید را فرستاد ٬ تا کلاف ناامیدی را باز کنند ٬ اما دختر به فرشته ها کمک
نمی کرد . دختر پیله گره گره اش را چسبیده بود و می گفت : نه ٬ باز نمی شود . هیچ
وقت باز نمی شود .
شیطان می خندید و دور کلاف ناامیدی می چرخید . شیطان بود که می گفت : نه باز نمی شود
خدا پروانه ای را فرستاد ٬ تا پیامی را به دختر برساند .
پروانه بر شانه های رنجور دختر نشست و دختر به یاد آورد که این پروانه نیز زمانی کرم
کوچکی بود گرفتار در پیله ای . اما اگر کرمی می تواند از پیله اش به در آید ٬ پس انسان نیز
می تواند .
خدا گفت : نخستین گره را تو باز کن تا فرشته ها گره های دیگر را .
دختر نخستین گره را باز کرد ...
و دیری نگذشت که دیگر نه گره ای بود و نه پیله و نه کلافی .
هنگامی که دختر از پیله ناامیدی به در آمد ٬ شیطان مدتها بود که گریخته بود .

*راستی خبر خوش آتش ببس در لبنان رو هم به همتون تبریک می گم (فقط امیدوارم این حرفشون واقعیت داشته باشه! )

 ....خوب دیگه فکر کنم، برم بیهوش شم !.

شاد و سلامت ، در پناه خدا باشین .


 


 نوشته شده توسط میثاق در دوشنبه 85/5/23 و ساعت 2:5 صبح | نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 2
مجموع بازدیدها: 45751
فهرست موضوعی یادداشت ها
جستجو در صفحه

خبر نامه